همه ما گاهی نیاز به چیزایی داریم که با اونا از عالم مادی دنیا جدا بشیم و در دنیای معنویات و خواسته هایی که در حسرت اونا هستیم چرخی بزنیم.این اتفاق گاهی با یک جمله گاهی با یک شعر و گاهی با دلنوشته هایی که از عمق احساسات هرکدوم از ما نشأت می گیره رخ میده. گاهی بعضی جاها همه وجودمون سرشار از احساساتی میشه که میگیم کاش تموم نشه اما میشه. گاهی.... توی این وبلاگ فارغ از اینکه کی هستیم و چه کاره ایم سعی شده از دنیای مادی دنیا جداشیم و قدری با احساسات و معنویات سرگرم باشیم.
اى آخرین امید ! در شام تار ما اى روشناى عشق ! اى غمگسار ما ! داغم به سینه ماند ، در انتظار تو از رهگذار شوق ، این یادگار ما تا روز واپسین ، مى ماند اى نسیم ! بر جاده ظهور ، چشم مزار ما روزى که مى رسى ، میبینى اى عزیز ! خون گریه هاى شوق ، بر رهگذار ما شاعر: رضائى نیا، برگرفته شده از کتاب انتظار بهار و باران